آموزش مدلسازی، تحلیل و طراحی ساختمان

طراحی اتصال گیردار تیر به ستون

 

طراحی اتصال گیردار تیر به ستون

 

 

در اتصالات صلب خمشی لنگر خمشی انتهای تیر به صورت کامل به ستون منتقل می گردد و زاویه چرخش بین تیر و ستون در محل اتصال ثابت باقی می ماند. قاب خمشی در این ساختمان از نوع متوسط است. در نتیجه باید اتصال گیردار ضوابط مربوط به شکل پذیری متوسط را ارضا کند. اتصال گیردار جوشی به کمک ورق های روسری و زیر سری فقط به قاب های خمشی متوسط محدود می شود.

 

 

در این لینک می توانید پی دی اف کامل طراحی اتصال گیردار جوشی به کمک ورق روسری و زیر سری را دریافت کنید.

 

 

 



بر گرفته شده از strain.blog.ir

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

کنترل نامنظمی پیچشی در Etabs

 برای کنترل نامنظمی پیچشی (موضوع بند 1-7-1-ب) می‌توان از زلزله استاتیکی و یا دینامیکی استفاده نمود. کنترل آن توسط حالات بار استاتیکی راحت‌تر بوده ولی اگر بخواهیم با بارهای دینامیکی، نامنظمی پیچشی را کنترل کنیم نیز امکان پذیر است. بایستی توجه کنید. در صورتی که سازه دارای نامنظمی شدید پیچشی باشد (یعنی جابجایی حداکثر به میانگین بیشتر از 1.4 باشد) طبق بند 3-4-1-4 استاندارد 2800، بایستی هیچ ضریب کاهشی و تخفیفی برای همپایه سازی بکار برده نشود. به عبارتی نسبت برش پایه استاتیکی به دینامیکی در عدد 1 ضرب شود.

❗️ نکته: اگر بخواهیم با حالات بار دینامیکی، نامنظمی را کنترل نماییم، نبایستی مستقیما جابجایی‌های مطلق یا نسبی گوشه‌های سازه را خوانده نسبت آنها را بدست آوریم بلکه بایستی این عمل را برای هر مود ارتعاشی انجام داده و نامنظمی پیچشی برای هر یک از مودها بدست آمده و در نهایت بین نتایج بدست آمده برای هر از مودها، SRSS بگیریم. برای این منظور می‌توان بصورت زیر عمل نمود:


1- در هر مود ارتعاشی شما یک پاسخ مثبت و واحد خواهید داشت. پاسخ در هر یک از مودهای ارتعاشی بایستی توسط یکی از روش‌های مرسوم (CQC، SRSS و یا ABS) با هم ترکیب شوند. مطابق شکل زیر، از مسیر Display > Show Tables > Analysis > Results > Modal Results > Response Spectrum Modal Information ضریب مقیاس برای هر یک از مودهای ارتعاشی را استخراج کنید.

 

2- با استفاده از مسیر Define > Load Combinations > Add New Combo اقدام نموده و حالت Modal را زیر گزینه Load Name مطابق شکل زیر انتخاب نمایید. برای هر مود یک Load Combinations ایجاد کنید و شماره هر مورد را در هر یک وارد نموده و در بخش Scale factor آن ضریب مقیاس بدست آمده در گام قبلی را وارد نمایید. در شکل دوم این ضریب مقیاس برای مود دوم نشان داده شده است.


3- جابجایی هر از گره‌های گوشه‌ای سازه را در هر یک از مودهای ارتعاشی را از مسیر Display > Show Tables > Tables> Analysis > Results> Displacements> Joint Displacements بدست آورده تا بتوانیم نسبت جابجایی حداکثر به میانگین را بدست آوریم.


4- مقدار دریفت نسبی طبقه هر گره و در هر مود را برای گوشه‌های پلان بدست آورید. مثلا  Dmax/Dav

5- حال نتایج بدست آمده در هر مود را با استفاده از روش SRSS با یکدیگر ترکیب نمایید. برای مثال:
SQRT[SUM(Dmax/Dav)^2]

 

منبع:@AlirezaeiChannel
 

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

کنترل نامنظمی پیچشی در Etabs

 برای کنترل نامنظمی پیچشی (موضوع بند 1-7-1-ب) می‌توان از زلزله استاتیکی و یا دینامیکی استفاده نمود. کنترل آن توسط حالات بار استاتیکی راحت‌تر بوده ولی اگر بخواهیم با بارهای دینامیکی، نامنظمی پیچشی را کنترل کنیم نیز امکان پذیر است. بایستی توجه کنید. در صورتی که سازه دارای نامنظمی شدید پیچشی باشد (یعنی جابجایی حداکثر به میانگین بیشتر از 1.4 باشد) طبق بند 3-4-1-4 استاندارد 2800، بایستی هیچ ضریب کاهشی و تخفیفی برای همپایه سازی بکار برده نشود. به عبارتی نسبت برش پایه استاتیکی به دینامیکی در عدد 1 ضرب شود.

❗️ نکته: اگر بخواهیم با حالات بار دینامیکی، نامنظمی را کنترل نماییم، نبایستی مستقیما جابجایی‌های مطلق یا نسبی گوشه‌های سازه را خوانده نسبت آنها را بدست آوریم بلکه بایستی این عمل را برای هر مود ارتعاشی انجام داده و نامنظمی پیچشی برای هر یک از مودها بدست آمده و در نهایت بین نتایج بدست آمده برای هر از مودها، SRSS بگیریم. برای این منظور می‌توان بصورت زیر عمل نمود:


1- در هر مود ارتعاشی شما یک پاسخ مثبت و واحد خواهید داشت. پاسخ در هر یک از مودهای ارتعاشی بایستی توسط یکی از روش‌های مرسوم (CQC، SRSS و یا ABS) با هم ترکیب شوند. مطابق شکل زیر، از مسیر Display > Show Tables > Analysis > Results > Modal Results > Response Spectrum Modal Information ضریب مقیاس برای هر یک از مودهای ارتعاشی را استخراج کنید.

 

2- با استفاده از مسیر Define > Load Combinations > Add New Combo اقدام نموده و حالت Modal را زیر گزینه Load Name مطابق شکل زیر انتخاب نمایید. برای هر مود یک Load Combinations ایجاد کنید و شماره هر مورد را در هر یک وارد نموده و در بخش Scale factor آن ضریب مقیاس بدست آمده در گام قبلی را وارد نمایید. در شکل دوم این ضریب مقیاس برای مود دوم نشان داده شده است.


3- جابجایی هر از گره‌های گوشه‌ای سازه را در هر یک از مودهای ارتعاشی را از مسیر Display > Show Tables > Tables> Analysis > Results> Displacements> Joint Displacements بدست آورده تا بتوانیم نسبت جابجایی حداکثر به میانگین را بدست آوریم.


4- مقدار دریفت نسبی طبقه هر گره و در هر مود را برای گوشه‌های پلان بدست آورید. مثلا  Dmax/Dav

5- حال نتایج بدست آمده در هر مود را با استفاده از روش SRSS با یکدیگر ترکیب نمایید. برای مثال:
SQRT[SUM(Dmax/Dav)^2]

 

منبع:@AlirezaeiChannel
 

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

طراحی اتصال گیردار تیر به ستون

 

طراحی اتصال گیردار تیر به ستون

 

 

در اتصالات صلب خمشی لنگر خمشی انتهای تیر به صورت کامل به ستون منتقل می گردد و زاویه چرخش بین تیر و ستون در محل اتصال ثابت باقی می ماند. قاب خمشی در این ساختمان از نوع متوسط است. در نتیجه باید اتصال گیردار ضوابط مربوط به شکل پذیری متوسط را ارضا کند. اتصال گیردار جوشی به کمک ورق های روسری و زیر سری فقط به قاب های خمشی متوسط محدود می شود.

 

 

در این لینک می توانید پی دی اف کامل طراحی اتصال گیردار جوشی به کمک ورق روسری و زیر سری را دریافت کنید.

 

 

 



بر گرفته شده از strain.blog.ir

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

تیر پیوند (تیر فیوز) یا تیر لینک

تیر پیوند معمولا دارای مقطعی مشابه با تیر خارج از تیر پیوند است.
تیر پیوند باید از نوع I شکل نورد شده یا ساخته شده از ورق و یا از نوع قوطی ساخته شده از ورق باشد.
وجود نیروهای زیاد در تیر پیوند سبب می‌شود که تیرهای پیوند جاری شود. البته این مورد بایستی کنترل شود. بدین معنی که تیر خارج از تیر پیوند برای ظرفیت تیر پیوند کنترل شود.
هر چه اندازه‌ی طول تیر پیوند، کوتاه‌تر باشد، سهم برش در آن بیشتر است و در صورت ورود سازه به محدوده‌ی عملکرد غیرارتجاعی این ناحیه به طور کامل تسلیم می‌شود. این عمل باعث دوران‌های بزرگ غیرالاستیک بدون ایجاد کرنش‌های موضعی زیاد خواهد بود. همچنین چون در پیوند برشی (کوتاه)، نیروهای برشی در تمام طول تیر پیوند ثابت است، لذا کرنش‌های غیرالاستیک به طور یکنواخت در طول تیر پیوند توزیع می‌شود. اما اگر طول پیوند زیاد شود، سهم برش آن کم شده و سهم لنگرهای انتهایی آن افزایش می‌یابد و به جای خمیری شدن کل تیر پیوند در برش، در محل اتصال مهاربند به تیر، مفاصل خمیری خمشی بوجود می‌آید و عملاً ناحیه تسلیم به شدت کاهش می‌یابد و به این ترتیب تا قبل از انهدام کل سازه مقدار انرژی کمی با تسلیم شدن قسمت های بسیار محدودی از سازه جذب و مستهلک می‌شود. ایجاد کرنش‌های پلاستیک موضعی بزرگ باعث ایجاد تغییر مکان‌های بزرگ و احتمال وقوع ناپایداری و به تبع آن کاهش سختی زیاد در حالت رفتار غیرارتجاعی می‌گردد. البته آیین‌نامه تنها در حالتی که نیروی محوری تیر پیوند زیاد باشد، طول آن را محدود می‌کند. علت اصلی این مورد در بند 10-3-12-4 مبحث دهم، کاهش ظرفیت خمشی، در اثر وجود نیروی محوری است.

اگر طول تیر پیوند e2.6Mp/Vp باشد، جاری شدگی تیر پیوند در خمش است و برش موجود در تیر پیوند برابر V_p=(2M_p)/eمی‌باشد. برای طول تیر پیوند بین این دو مقدار از یک درون‌یابی خطی استفاده می‌شود. در این روابط Mp لنگر پلاستیک مقطع و Vp نیز برش پلاستیک مقطع که از روابط داده شده در صفحه 233 مبحث دهم تعیین می‌شوند. پس بنابراین با داشتن مقطع تیر پیوند و طول آن می‌توان فهمید که در برش جاری می‌شود یا در خمش.
دیاگرام برش در تیر پیوند تحت بارهای جانبی، بصورت یکنواخت است. در این حالت اگر تیر پیوند بتواند در برش جاری شود، کل آن جاری می‌شود. یعنی یک فیوز سازه‌ای با اتلاف انرژی زیاد. حال اگر روی آن بار ثقلی قرار گیرد، شکل یکنواخت خود را از دست داده و به صورت درجه یک در می‌آید. بنابراین بخشی از آن جاری شده و بخشی دیگر یا جاری نشده یا دیرتر جاری می‌شود و از کل طول تیر به طور خوب و بهینه استفاده نمی‌شود.
پس بهتر است تیرریزی روی تیر پیوند در قاب با مهاربند واگرا قرار نگیرد.
منبع:@AlirezaeiChannel
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

سرفصل های دوره ی آموزش Etabs

دانلود فایل PDF
عنوان: آموزش Etabs مهندس علیرضا خویه 09382904800
حجم: 524 کیلوبایت
توضیحات: تدریس خصوصی ایتبس مطابق با ضوابط نظام مهندسی تهران
 

 

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

تیر پیوند (تیر فیوز) یا تیر لینک

تیر پیوند معمولا دارای مقطعی مشابه با تیر خارج از تیر پیوند است.
تیر پیوند باید از نوع I شکل نورد شده یا ساخته شده از ورق و یا از نوع قوطی ساخته شده از ورق باشد.
وجود نیروهای زیاد در تیر پیوند سبب می‌شود که تیرهای پیوند جاری شود. البته این مورد بایستی کنترل شود. بدین معنی که تیر خارج از تیر پیوند برای ظرفیت تیر پیوند کنترل شود.
هر چه اندازه‌ی طول تیر پیوند، کوتاه‌تر باشد، سهم برش در آن بیشتر است و در صورت ورود سازه به محدوده‌ی عملکرد غیرارتجاعی این ناحیه به طور کامل تسلیم می‌شود. این عمل باعث دوران‌های بزرگ غیرالاستیک بدون ایجاد کرنش‌های موضعی زیاد خواهد بود. همچنین چون در پیوند برشی (کوتاه)، نیروهای برشی در تمام طول تیر پیوند ثابت است، لذا کرنش‌های غیرالاستیک به طور یکنواخت در طول تیر پیوند توزیع می‌شود. اما اگر طول پیوند زیاد شود، سهم برش آن کم شده و سهم لنگرهای انتهایی آن افزایش می‌یابد و به جای خمیری شدن کل تیر پیوند در برش، در محل اتصال مهاربند به تیر، مفاصل خمیری خمشی بوجود می‌آید و عملاً ناحیه تسلیم به شدت کاهش می‌یابد و به این ترتیب تا قبل از انهدام کل سازه مقدار انرژی کمی با تسلیم شدن قسمت های بسیار محدودی از سازه جذب و مستهلک می‌شود. ایجاد کرنش‌های پلاستیک موضعی بزرگ باعث ایجاد تغییر مکان‌های بزرگ و احتمال وقوع ناپایداری و به تبع آن کاهش سختی زیاد در حالت رفتار غیرارتجاعی می‌گردد. البته آیین‌نامه تنها در حالتی که نیروی محوری تیر پیوند زیاد باشد، طول آن را محدود می‌کند. علت اصلی این مورد در بند 10-3-12-4 مبحث دهم، کاهش ظرفیت خمشی، در اثر وجود نیروی محوری است.

اگر طول تیر پیوند e2.6Mp/Vp باشد، جاری شدگی تیر پیوند در خمش است و برش موجود در تیر پیوند برابر V_p=(2M_p)/eمی‌باشد. برای طول تیر پیوند بین این دو مقدار از یک درون‌یابی خطی استفاده می‌شود. در این روابط Mp لنگر پلاستیک مقطع و Vp نیز برش پلاستیک مقطع که از روابط داده شده در صفحه 233 مبحث دهم تعیین می‌شوند. پس بنابراین با داشتن مقطع تیر پیوند و طول آن می‌توان فهمید که در برش جاری می‌شود یا در خمش.
دیاگرام برش در تیر پیوند تحت بارهای جانبی، بصورت یکنواخت است. در این حالت اگر تیر پیوند بتواند در برش جاری شود، کل آن جاری می‌شود. یعنی یک فیوز سازه‌ای با اتلاف انرژی زیاد. حال اگر روی آن بار ثقلی قرار گیرد، شکل یکنواخت خود را از دست داده و به صورت درجه یک در می‌آید. بنابراین بخشی از آن جاری شده و بخشی دیگر یا جاری نشده یا دیرتر جاری می‌شود و از کل طول تیر به طور خوب و بهینه استفاده نمی‌شود.
پس بهتر است تیرریزی روی تیر پیوند در قاب با مهاربند واگرا قرار نگیرد.
منبع:@AlirezaeiChannel
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

طراحی اتصال ساده نشسته تیر به ستون به روش LRFD

طراحی اتصال ساده نشسته تیر به ستون به روش LRFD

 

 

 

یکی از روش های متداول برای انتقال نیرو های تیر به ستون استفاده از اتصالات ساده ی نشسته است. در این نوع اتصال تیر بر روی یک نشیمن که می تواند انعطاف پذیر ( تقوت نشده ) و یا سخت ( تقویت شده ) باشد، قرار می گیرد. در اتصالات نشسته  انعطاف پذیر معمولا از نبشی به عنوان نشیمن استفاده می شود. در این اتصالات نشسته چنان چه محور نیز عمود بر عرض نشیمن باشد.، به آن اتصال خورجینی گویند.  در اتصالات نشسته عمده ی نیرویی که از طرف تیر به ستون منتقل می شود واکنش تکیه گاهی R  است

 

 

 

 

در این لینک می توانید طراحی کامل اتصال ساده نشسته تیر به ستون به روش LRFD را دریافت کنید.

در این لینک می توانید نمونه ای دیگر از  طراحی کامل اتصال ساده نشسته تیر به ستون به روش LRFD را دریافت کنید.

 

 

 

نمای اتصال ساده

 



بر گرفته شده از strain.blog.ir

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

تحلیل حرارتی در Etabs

بارهای حرارتی وقتی که ابعاد سازه شما (یکی از اضلاع سازه) زیاد باشد، اثر تغییر شکل‌های ناشی از حرارات محیط افزایش یافته و بایستی اثر باری تحت این تغییر درجه حرارت سازه تحمل می‌کند را برای طراحی در نظر گرفت. نمونه بارز این مسئله در ریل راه آهن است که در قدیم برای اثرات انبساط در ریل آنها را به قطعاتی تقسیم می‌نمودند و با فاصله کمی از هم قرار می‌گرفت. در یک سازه با اضلاع طولانی نیز می‌توان از همین روش استفاده نمود و سازه را به بخش‌هایی تقسیم نمود تا اثر تغییرشکل‌ها محدود شود. فاصله بین دو سازه باید به میزان جابجایی ایجاد شده ناشی از دو سازه تحت تغییرات دما باشد. در صورتی که درز انبساط در نظر گرفته نشود، آنگاه بایستی سازه برای اثرات از بارهای حرارتی طراحی شود. طبق مبحث ششم، اثرات ایجاد شده ناشی از این بارهای حرارتی بایستی توسط دو ترکیب بار شماره 8 و 9 از ترکیب بارهای سازه‌های فولادی صفحه 16 و از ترکیب بارهای 6 و 7 سازه‌های بتنی صفحه 15 استفاده نمود. توصیه ASCE7-10 برای بارهای حرارتی به این صورت بوده و دو ترکیب بار زیر را پیشنهاد می‌دهد که مشابه مبحث ششم است:

❗️ When self-straining loads are combined with dead loads as the principal action, a load factor of 1.2 may be used. However, when more than one variable load is considered and self-straining loads are considered as a companion load, the load factor may be reduced if it is unlikely that the principal and companion loads will attain their maximum values at the same time. The load factor applied to T should not be taken as less than a value of 1.0.
When using strength design:

1.2D + 1.2T + 0.5L
1.2D + 1.6L + 1.0T
برای اعمال بار حرارتی بایستی کف طبقات از حالت صلب خارج شوند. در این حالت ممکن است برخی خروجی‌های برنامه مثل مرکز جرم وجود نداشته باشد که برای این موضوع می‌توانید دیافراگم را از نوع نیمه صلب (Semi Rigid) تعریف نمایید. در صورتی که دیافراگم صلب وجود داشته باشد، اثر بارهای حرارتی از بین خواهد رفت.
برای اعمال بارهای حرارتی به اجزای قابی بعد از انتخاب آنها از مسیر Assign menu > Frame Loads > Temperature اقدام می‌شود. در بخش Uniform Temperature Change  مقدار تغییرات دما بر حسب سانتیگراد وارد شود. اگر از واحدهای انگلیسی استفاده کرده باشید باید بر حسب فارنهایت وارد کنید. قبل از این کار از مسیر Define menu > Load Patterns یک حالت بار حرارتی بایستی ساخته شود. نوع این حالت بار را می‌توان از نوع Other انتخاب کرد و بصورت دستی در ترکیب بارهای مورد نظر نام برده شده در فوق قرار داد.
در سازه‌های بتنی، تیرها تنها برای لنگر M33 طراحی می‌شوند. بنابراین بارهای حرارتی که تولید نیروی محوری در آنها می‌کنند، اثری در طراحی ندارند مگر آنکه بارهای حرارتی تولید خمش کنند. برای این مورد می‌توان تیرها را بصورت ستون تعریف نمود و آن را در حالت گزینه Reinforcement to be Designed را انتخاب کرده و در بخش Number of Longitudinal Bars Along 2-dir Face عدد 2 را وارد نمایید تا میلگردها در لبه‌های بالا و پایین قرار گیرند.
طبق مبحث نهم در صورتی که نخواهیم تحلیل حرارتی انجام دهیم، طول سازه در مناطق خشک 25 متر، در مناطق معتدل 35 متر و در مناطق مرطوب 50 متر پیشنهاد شده است. مقدار حرارتی که بایستی اعمال شود، (تغییرات دما یا دمای ثانویه منهای دمای اولیه) برابر 60 درجه سانتیگراد است. برنامه هم از شما تغییرات دما را می‌گیرد.
یکی از مراجع قدیمی که متون جدید نیز به آن رجوع می‌دهند، Federal Construction Council's Technical Report No. 65 Expansion Joints in Buildings است که در ارتباط با بارهای حرارتی مطالبی دارد. به نظر می‌رسد مقادیری که مبحث نهم برای طول حداکثر سازه پیشنهاد داده به میزان زیادی محافظه کارانه باشد. شکل زیر از گزارش نامبرده شده اخیر است که اگر مقدار تغییرات دما را 60 درجه سانتیگراد (140 درجه فارنهایت) در نظر بگیریم، برای سازه‌های فولادی در شرایط منظم و مستطیلی حداکثر طول سازه 120 متر و برای دیگر سازه‌ها و یا سازه‌های نامنظم حداکثر طول 60 متر پیشنهاد شده است که از تمام مقادیر پیشنهادی مبحث نهم بیشتر است. البته این مقادیر درج شده در شکل برای حالتی بوده که سازه دارای تنها گرمایش داخلی بوده و ستون‌ها در پای خود مفصلی هستند. اگر ساختمان دارای تهویه مطبوع باشد طول مجاز را می‌توان تا 15% افزایش داد. اگر سازه گرمایش داخلی نداشته باشد مقادیر این شکل باید 33% کاهش داده شوند. در صورتی که ستون‌ها در پای خود بصورت گیردار باشند (مثل ستون‌های بتنی) مقادیر آن باید 15% کاهش داده شوند. اگر سختی جانبی سازه در یک جهت به میزان زیادی باشد (مثل سازه‌های دارای دیوار برشی) مقادیر این شکل بایستی 25% کاهش داده شوند.
اگر مطمئن باشیم که سفتکاری سازه در یک فصل و بدون تغییرات عمده دما تمام شده و تیرها و ستون‌های داخلی تحت شرایط محیطی شدید قرار نمی‌گیرند، می‌توان تنها پوسته خارجی سازه  را برای این بارهای طراحی نمود. در غیر اینصورت کل اجزای سازه بایستی برای بارهای حرارتی طراحی شوند.
@AlirezaeiChannel
 
http://etabs-sap.ir/thermal-analysis/
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی

تفاوت روش CQC و SRSS در تحلیل دینامیکی طیفی

در آنالیز طیفی، پاسخ نهایی سازه با استفاده از ترکیب مودهای مختلف آن بدست آورده می شود.  در واقع پاسخ سازه به صورت ترکیبی از شکل‌های مودی مختلف است. برای هر مود در نظر گرفته شده، بر اساس فرکانس و جرم مودی، پاسخ آن مود از طیف طراحی استخراج شده و سپس با پاسخ مودهای دیگر ترکیب می شود تا پاسخ کلی سازه را نتیجه دهند. فرض کنید می خواهیم دو مود را در آنالیز طیفی با یکدیگر ترکیب نماییم، برآیند آنها به صورت زیر خواهد بود:


R^2 = R1^2 + 2*epsilon*R1*R2 + R2^2


در رابطه بالا حد نهایت پاسخ هنگامی خواهد بود که epsilon=1 باشد، این دقیقا مانند اینست که پاسخ دو مود را به طور کامل با یکدیگر جمع کنیم:

R^2 = R1^2 + 2*R1*R2 + R2^2

R = R1 + R2

که در عمل همان قدر مطلق جمع دو پاسخ فوق خواهد بود:

R = |R1| + |R2|

روند فوق یک عمل بسیار محافظه کارانه است. حال تصور کنید epsilon=0 باشد، که رابطه بیان شده را تبدیل به همان روش SRSS می کند:

R^2 = R1^2 + R2^2

R = SRSS(R1, R2)

 

از آنجایی که حاصلضرب عبارت R1*R2  در این روش صفر فرض می شود بنابراین به گونه ای از اندرکنش مودی در SRSS صرف نظر می کنیم. از طرف دیگر در روش CQC  از epsilon بین صفر و یک برای بدست آوردن پاسخ استفاده می شود یعنی پاسخی مابین روش SRSS و جمع مطلق مستقیم  بدست خواهیم آورد. در واقع روش CQC مقداری از اندرکنش مودی را برای مدهای نزدیک بهم لحاظ می کند و دلیل آن اینست که چنین مودهایی ممکن است با یکدیگر اندرکنش در فاز داشته باشند، بنابراین برای مودهای نزدیک بهم می بایست به صورت جبری (بدون استفاده از قدر مطلق) عمل نمود ، در حالیکه برای مودهای دور از هم می توان از روشی مانند SRSS استفاده کرد. بدلیل اینکه روش CQC دارای علامت جبری هستند نباید همیشه آنها را محافظه کارانه تر از SRSS در نظر گرفت بلکه بسته به علامت جبری روشهای CQC می توانند محافظه کارانه تر و یا غیر محافظه کارانه تر از SRSS باشد. بطور کلی بهتر است همیشه از روش CQC استفاده نماییم.

 

منبع: 
http://www.eureka.im/5132.html
@AlirezaeiChannel

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آموزش Etabs AutoCAD تدریس خصوصی